گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شرح خطبه حضرت زهرا ( سلام الله علیها )
جلد دوم
فاطمه و علی



اشاره
ثم انکفأت علیهاالسلام و امیرالمؤمنین یتوقع رجوعها الیه و یتطلع طلوعها علیه فلما استقرت بها الدار قالت لأمیرالمؤمنین علیهالسلام
یابن ابیطالب! اشتملت شملۀ الجنین و قعدت حجرة الظنین! نقضت قادمۀ الاجدل فخانک ریش الاعزل! هذا ابن ابیقحافه یبتزنی
نحیلۀ ابی و بلغۀ ابنی لقد اجهر خصامی و الفیته الد فی کلامی حتی حبستنی قیلۀ نصرها و المهاجرة وصلها و غضت الجماعۀ دونی
طرفها فلا دافع و لا مانع خرجت کاظمۀ وعدت راغمۀ اضرعت خدك یوم اضعت حدك افترست الذئاب وافترشت التراب ما کففت
صفحه 92 از 107
قائلا و لا اغنیت باطلا و لا خیار لی لیتنی مت قبل هنیتی و دون ذلتی عذیري الله منک عادیا و منک حامیا ویلاي فی کل شارق مات
العمد [ صفحه 332 ] و وهن العضد شکواي الی ابی و عدواي الی ربی اللهم انت اشد قوة و حولا و احد بأسا و تنکیلا. فقال
امیرالمؤمنین علیهالسلام لاویل علیک الویل لشانئک نهنهی عن وجدك یا ابنۀ الصفوة و بقیۀ النبوة فما ونیت عن دینی و لا اخطأت
مقدوري فان کنت تریدین البلغۀ فرزقک مضمون و کفیلک مأمون و ما اعد لک افضل مما قطع عنک فاحتسبی الله، فقالت: حسبی
الله و امسکت. سپس حضرت صدیقهي طاهره- صلوات الله علیها- برگشت و مولا در انتظار مراجعتش و درخشیدن سیماي مبارکش
بود. وقتی که در خانه قرار گرفت به مولا فرمود: اي فرزند ابیطالب! آیا مانند کودکی که در جنین است، پرده پوشیدهاي و در خانه
نشستهاي مانند کسی که به او تهمت زده شده است. شاه پرهاي بازها را درهم میشکستی، اما اکنون از پر و بالهاي مرغان ناتوان
فروماندهاي!؟ اینک فرزند ابیقحافه، عطیه پدر و قوت و معیشت فرزندانم را به ظلم میرباید، آشکارا با من دشمنی میورزد و به
سختی در سخن من میتازد و جسورانه مجادله میکند. کارم به جایی کشیده که انصار دست از یاري من [ صفحه 333 ] برداشته و
مهاجرین دیگر رشتهي دوستی را گسستهاند و مردمان، دیگر هم چشم از یار و یاوريام پوشیدهاند. اینک نه مدافعی دارم نه ممانعت
کنندهاي، با دلی آکنده از خشم بیرون شدم و با نهایت خواري و خفت برگشتهام. آري، آن روز شکست خوردي که تندي و حدت
خود را ضایع ساختی. روزگاري گرگان را شکار و پاره میکردي، اما هماکنون خاكنشینی را اختیار کردهاي!؟ جواب گوینده را
نمیدهی و باطلی را از سر راه برنمیداري. من هم دیگر چاره را از دست دادهام، اي کاش! پیش از این خواري و ذلت مرده بودم.
(دلم تنگ است، بجز شما این عقدهها را پیش چه کسی خالی کنم؟) و عذرخواه من در این سخنان که با شما بازگفتم و کم
حرمتی که صادر شد، خداي من است. چه مرا وابگذاري و یا حمایت فرمایی، واي بر من در هر طلوع آفتاب، تکیهگاه و محل
اعتمادم مرد، بازویم سست شد، به پیشگاه پدرم شکایت میبرم و از پروردگارم دادخواهی میکنم. بارالها! قوت و قدرت تو از همه
بیشتر و عذاب و نکال تو از همه شدیدتر است. آنگاه مولاي متقیان فرمود: هرگز بر تو سختی و ناگواري نیست، همهي ناگواریها از
آن دشمن بدخواه شماست، غم و اندوهتان را فرونشانید، اي دختر برگزیدهي عالمیان و یادگار پیامبر آخرالزمان!. [ صفحه 334 ] من
که در دینم هرگز سستی نورزیدم و از حد توانم دور نشدهام، اگر مقصود شما روزي به قدر کفاف است، آن را خداي ضمانت
فرموده و خدا ضامن استواري است، و آنچه را که براي شما (در آخرت) مهیا و آماده شده، برتر از آن است که از دست شما
گرفتند؛ بنابراین، مسأله را به خدا واگذارید. صدیقهي طاهره- بأبی هی و امی- فرمود: حسبی الله؛ و دیگر سخنی نفرمود.
توضیح مفردات
انکفأت: رجوع فرمود، از انکفاء به معناي رجوع کردن است. شملۀ الجنین: ممکن است با کسر شین باشد که این وزن، هیأت را
میرساند؛ یعنی، پوشیده شدنی، مانند جنین؛ و ممکن است به فتح شین خوانده شود، و آن پوشش کوچکی است که کودك را به
آن میپیچند، ولی بهتر قرائت با کسر است که نوع منزوي شدن و کنار بودن مولا علیهالسلام را میرساند. حجرة الظنین:
گوشهگیري شخص متهم در اتاق کوچک. قادمۀ الاجدل: شهپر عقاب. ریش الاعزل: پر مرغان ضعیف. یبتزنی: میرباید. نحیله:
عطیه کوچک. [ صفحه 335 ] الدفی کلامی: خصومت ورزید در سخنگویی با من. کاظمۀ: در حال که خشم خود را فرو برده بودم.
راغمۀ: در حال خفت و ذلت. افترست: دریدي و پاره کردي. ذئاب: گرگان، جمع ذئب. هینتی: هینه بر وزن سدره و جلسه، مصدر
هان یهون، یعنی، خفت و خواري. عذیر: عذرخواه. عادیا: در حال تجاوز و ستم. شارق: آفتاب تابان. العمد: ستون. نهنهی: بازدار.
عدواي: طلب انتقام من در برابر ستمی که رفته. وجدك: حزن و غم. شانئک: دشمن بدخواه تو. ونیت: عجز و ناتوانی. البلغۀ: روزي
کافی.
صفحه 93 از 107
شرح
اشاره
ممکن است کسی در این بخش اشکالی به نظرش بیاید و آن اینکه صدیقهي طاهره- صلی الله علیها و علی ابیها و بعلها و بنیها- از
همه بیشتر به مقامهاي پسر عم و شوهر خود واقف و آشنا بود، و آن [ صفحه 336 ] بزرگوار حجت رب العالمین، و چنانچه در دعاي
میباشند، و بالاخص مولاي متقیان « [ اشهد انهم فی علم الله و طاعته کمحمد صلی الله علیه و آله [ 266 » : صبح روز جمعه وارد شده
برحسب روایت ابیوهب قصري از امام صادق علیهالسلام میگوید: وارد مدینه شدم و به محضر حضرت رسیدم و گفتم: جانم فداي
شما باد، در حالی به محضرتان میرسم که قبر امیرالمؤمنین علیهالسلام را زیارت نکردهام. حضرت در جواب فرمود: چه کار بدي
کردي، و اگر نبود که تو از شیعیان ما هستی شما را نمیپذیرفتم! آیا زیارت نمیکنی کسی را که خداي متعال او را زیارت میکند
و انبیا او را زیارت میکنند و مؤمنان او را زیارت میکنند!؟ در جواب گفتم: جانم فدایت، این نکته را نمیدانستم. فرمود: بدان!
امیرالمؤمنین علیهالسلام در نزد خدا از تمام ائمه افضل است، و بر آن بزرگوار است ثواب اعمال آنان [ 267 ] . پس این پرخاش
صدیقهي طاهره علیهاالسلام چگونه توجیه میشود!؟ از این اشکال دو جواب میشود داد، و برگشت هر دو به این است که
صدیقهي طاهره علیهاالسلام از اینکه میدیدند خلافت عظماي الهی از محور خود خارج شده و چگونه اسلام وارونه خواهد شد در
رنج بودند، و هم از نظر حکمتی چنین برخوردي حکیمانه بوده است، به شرحی که [ صفحه 337 ] گفته خواهد شد.
پاسخ اول
نامید، به « پرخاش مقدس » نظیر چنین پرخاشی از پیغمبر اولوالعزم و معصومی دیگر هم صادر شده، و میتوان نام چنین پرخاشی را
این شرح که: هارون علیهالسلام در زمان غیبت برادرش موسی بن عمران علیهالسلام اندك تخلف و سرپیچی از اطاعت امر خدا و
فرمان شریک نبوت خویش نکرده بود، و وظیفهي خود را به هنگام غیبت برادرش به نحو احسن انجام داده بود، و اسرائیلیان را از
نیرنگ و شعبدهي سامري و واداشتن وي آنان را به پرستش گوساله کاملا برحذر داشته بود، اما چه سود! چه اینکه سامري کار خود
را کرد، و آن سبکسران به حکم سنخیت یا اینکه نشانههاي بسیار و معجزههاي فراوان از کلیم خدا، موسی بن عمران علیهالسلام
همهي آن آیات « و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم » دیده بودند، ولی به حکم اینکه سنخیت، علت انضمام است، و آیهي شریفهي
و نشانههاي الهی را نادیده گرفته و در زمان کوتاهی که حضرت موسی علیهالسلام غیبت داشت، به پرستش گوسالهي ساخت
سامري شتافتند. کلیم خدا پس از مراجعت از طور هرگز فکر نمیکرد با آن همه سوابق و دیدن آیات نهگانهي الهی، اسرائیلیان به
این سرعت به عقب برگشته و رسوم جاهلیت را بپذیرند، و اوضاع را کاملا برخلاف انتظار دید، در چنین وقتی بود که برحسب نقل
و القی الالواح و اخذ برأس اخیه یجره الیه [ 268 ] و لقد قال لهم هارون » [ قرآن، موسی علیهالسلام به سختی برآشفت: [ صفحه 338
من قبل یا قوم انما فتنتم به و ان ربکم الرحمن فاتبعونی و اطیعوا امري، قالوا لن نبرح علیه عاکفین حتی یرجع الینا موسی [ 269 ] . قال
یابن ام لا تأخذ بلحیتی و لا برأسی انی خشیت ان تقول فرقت بین بنیاسرائیل و لم ترقب قولی [ 270 ] ؛ موسی علیهالسلام الواح را
انداخت (با اینکه خلاف احترام و تعظیم کلام الهی بود) و سر برادر خود را گرفت و به طرف خود کشید؛ و هارون از پیش اتمام
حجت نموده و گفته بود: شما فریب سامري را خوردید، و پروردگار شما رحمن و بخشنده است، پس مرا پیروي نموده و از فرمان
من اطاعت نمایید! ولی اسرائیلیان گفتند: ما تا برگشتن موسی همچنان به عبادت گوساله ادامه خواهیم داد، و هارون به موسی
(علیهماالسلام) گفت: اي پسر مادر! از محاسن و سر من مگیر، چه اینکه در بیم آن شدم که بگویی در میان بنیاسرائیل تفرقه
چنین برخوردي از موسی علیهالسلام با اینکه هارون بجز انجام وظیفه کاري نکرده بود، جز «. افکندي و از قول من مراقبت ننمودي
صفحه 94 از 107
تعصب و سرسختی در راه حق و فریاد و پرخاشگري در راه مبارزه با باطل نیست. یادگار خاتمیت هم که میدید به حکم سنخیت و
رسوب جاهلیت [ صفحه 339 ] و گوسالهپرستی در صمیم دل آنان، با وجود آن همه تأکید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله،
مسلمانان هارون امت را ترك کرده و اطراف عجل را گرفتهاند، بشدت ناراحت شد، و انگیزهي ناراحتی صدیقهي طاهره، از کفران
عظیم امت اسلامی و عبادت طاغوت در برابر نعمت بزرگ وصایت و خلافت بود، که با حذف هارون امت چه سرنوشت سختی در
؛ [ بدأ الاسلام غریبا و سیعود غریبا کما بدأ فطوبی للغرباء [ 271 » : انتظار امت است؛ و به مصداق فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله
مسلمانان با حذف هارون «! اسلام با غربت آغاز شد و بزودي همچون آغاز، به غربت باز خواهد گشت، پس خوشا به حال غریبان
امت دیري نمیکشد باز دوباره به حالت غربت برمیگردد، پس ناراحتی و پرخاش آن بزرگوار نشان دهندهي عظمت فاجعه است،
نه اینکه یادگار نبوت میخواست به هارون امت از راه پرخاش اعتراض نماید.
پاسخ دوم
حکمتی در قضیه بود که صدیقهي طاهره میخواست که روشن شود. حضور آن حضرت در اجتماع مردم مطابق رضایت کامل
مولاي متقیان بوده، و آنچه از فاطمهي مرضیه- صلوات الله علیها- صادر شده همه به عنوان همدردي و مطابق خواستهي قلبی مولا
صلی الله علیه و آله بوده [ صفحه 340 ] و نه اینکه- العیاذ بالله- فاطمه علیهاالسلام بدون رضایت همسرش کاري را بدون صلاحدید
انجام داده، و این پرخاش صدیقهي طاهره و تسلی و دلداري مولا علیهالسلام در جواب بازگوکننده، رضایت کامل آن حضرت از
این برخورد سازندهي صدیقهي طاهره است. راستی اگر نبود حضور و خطبهي روشنگر بضعهي (پاره تن) رسول الله صلی الله علیه و
آله در حساسترین مرحلهي تاریخ اسلام، ما از چه منبع موثقی میتوانستیم به جریان نفاق حاکم در صدر اسلام با تبلیغ گستردهي
حاکمان آن روز پی ببریم؟ باز فرازي در این بخش هست که نیاز به توضیح دارد. ممکن است گفته شود: از جواب مولا علیهالسلام
اگر مقصود شما روزي باشد، روزي به قدر کفاف را خدا ضامن است و خدا « فان کنت تریدین البلغۀ فرزقک مضمون » : که فرمود
ضامن استوار و درستی است؛ این سؤال پیش میآید: مگر انگیزهي حضرت از ایراد خطبه به خاطر رزق و روزي بود، تا چنین
جوابی را مولا علیهالسلام در پاسخ بفرمایند؟ آیا با وجود پایهي معرفتی صدیقهي طاهره علیهاالسلام در حد عصمت میتواند چنین
پاسخی داشته باشد؟ و آیا مضمون و محتوا و استخوانبندي خطبه که مملو از معارف الهی و با بیانی شکافنده، انحراف عظیم
دستاندرکاران سقیفه و نفاق حاکم بر جامعهي اسلامی را بازگو میکند، نشان دهندهي آن نیست که فریاد صدیقهي طاهره
علیهاالسلام به جهت سرنوشت بدي که در انتظار مسلمانان است میباشد، نه رزق و روزي!؟ پاسخ این سؤال با دقت در خطبه و با
توجه به پرخاش مقدس [ صفحه 341 ] صدیقهي طاهره علیهاالسلام روشن میشود که مسلما مولا علیهالسلام در این جواب در مقام
آن نبوده که حضرت را نسبت به رزق و روزي تأمین دهد، بلکه از آنجایی که زهراي طاهره علیهاالسلام از جریان وارونه کردن
هدفهاي پیامبر عظیمالشأن اسلام صلی الله علیه و آله و سرنوشت بدي که در انتظار اسلام و مسلمانان بود، قلب مبارکش در رنج
بود، با جملههاي آرامبخش، این چنین: اي دختر برگزیده و یادگار نبوت! من هرگز در اداي وظیفه کوتاهی نکردم...، با این
فماونیت عن دینی؛ در » جملههاي نرم و فروتنانه در مقام تسلی و آرامش دادن آن حضرت بودند، وگرنه همین سؤال در جملهي
مکدودا فی ذات الله، » : هست. مگر صدیقهي طاهره علیهاالسلام در مقام و عظصت مولا علیهالسلام نمیفرماید « دینم کوتاهی نکردم
پس مسلم صدیقهي طاهره علیهاالسلام میدانستند که مولا علیهالسلام کوتاهی نفرموده. به این قرینه و قراین .« مجتهدا فی امر الله
دیگر این جملههاي مولا علیهالسلام در معانی اصلی و ابتدایی آن مراد نیست و به اصطلاح علم بلاغت، در این فراز هدف از ایراد
این جملات فایدهي خبر و یا لازم فایدهي خبر نیست [ 272 ] ، بلکه گاهی اوقات [ صفحه 342 ] هدف از جملهي خبریه بجز هدف
دوگانه، از قبیل استرحام [ 273 ] و یا اظهار تحسر [ 274 ] و تسلی و... است، که هدف از سیاق جملهها به دست آورده میشود. در این
صفحه 95 از 107
فراز هم مولا به جهت تسلی خاطر صدیقهي طاهره علیهاالسلام با این گونه جملهها حضرت را نوازش میفرمایند و هدف تأمین از
روزي کفاف نیست.